آنیلآنیل، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

آنیل دختر خرداد

22 ماهگی آنیلم

سلام یکی یدونه مامان. خانومم، عشقم داری 2 ساله میشی من روز به روز عاشق تر.                                         22ماهگیت مبارک عزیزم جان مادر، تصمیماتی گرفتم و با مشورت پزشک میخوام از آخر این ماه از شیر بگیرمت. اما از الان غصه ام گرفته و دل نگرانم که چطوری میخوای تحمل کنی آخه خیلی وابسته ای خیلی یعنی خییییییییییییلی ها با بقیه بچه ها مقایسه میکنم میگم، امیدوارم که راحت باشه. از پوشک میخواستم بگیرمت اما زیاد همکاری نکردی و منم اصراری نداشتم ...
28 فروردين 1393

13 بدر

سلام سلام به همگی خوبین؟ امیدوارم به همه دوستان خوش گذشته باشه ما که جای خاصی نرفتیم همین اطراف رو گشتیم اما عید بهمون خوش گذشت. آنیل خانوم گل طول تعطیلات سرما خورده بود و اواخر درست شد البته جای تعجب نیست چون به طور باور نکردنی برف ریزان شد و بهارمون هم زمستونی شد!!! ما که از سرما و برف نتونستیم جایی بریم ولی 13 بدر دل رو زدیم به دریا و با خانواده بابایی رفتیم یه چرخی زدیم خیلی خوش گذشت به خصوص به انیل که کلی برف بازی کردی با زن عموت و مامان بزرگت خوب شد برات لباس برداشته بودم چون کلی خیس شدی و کثیف مجبور شدم همونجا لباساتو عوض کنم! اینم از عکسای اون روز که باز هم از تنبلی مامان کم هست ایشالا هوا که خوب شد جبران میکنم عزیز دلم آن...
15 فروردين 1393

عید 93

یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد. سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما…کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند ما در دوباره شدن...
5 فروردين 1393

آخرای سال 92

سلام به دخمل قشنگتر از بهارم سلام به دوستای گل و دوست داشتنی که شرمندتون  شدم و زیاد نمیتونم سر بزنم به نی نی های گل. این روزهای آخر سال همیشه یه حس و حال خاصی داره. تو بچگیم عاشق خونه تکونی های مامانم بودم همونطور که الان آنیل کوچولو از خونه تکونی من به ذوق میاد و از در هم و بر هم بودن خونه کیف میکنه قربونش برم خیلی وقته که وبت رو آپ نکردم  درگیر خونه تکونی و خرید و ...اینا بودم ماه پیش هم نشد بیام و بنویسم دل و دماغ نداشتم. چه شیطونی هایی که نکردی تو این روزا. بلبل زبون شدی و دیگه کامل صحبت میکنی همه کلمات رو تکرار میکنی مث طوطی خوش سرو زبون عزیز دلمی با تو چه لذتی داره بیرون رفتن، بازی کردن، خرید کردن و غذا خورد...
4 فروردين 1393
1